كانون فرهنگی محبین آل یاسین (ع)
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب

سلام

به این خبر و تاریخ اون توجه کنید.

متن اصلی خبر در اینجا

سالن سرپوشيده مجموعه ورزشي شهداي روستاي گردکوه مهريزبه زودي به بهره برداري مي رسد. یکشنبه, 11 تیر 1391 ساعت 12:26


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 28 شهريور 1392 ] [ 16:43 ] [ کانون 1 ]

ابتدا یه معرفی مختصر

نام: غلامرضا          نام خانوادگی: یزدانی            محل تولد: شهرستان نائین(روستای معدن سرب نخلک اطراف بخش انارک از توابع شهرستان نائین )            تاریخ تولد: 27/5/1340      سن: 52              دبستان: ستوده روستای چوپانان           راهنمایی: راهنمایی دخترانه وپسرانه چوپانان            دبیرستان: ادیب نایین(مدرسه راهنمایی شهید رجایی فعلی)   مدرک: فوق دیپلم – تربیت معلم نجف آباد اصفهان                        سوابق کاری: 30 سال خدمت در آموزش پرورش- 4 دوره عضو شورای اسلامی روستای گردکوه- مسئول مرکز آموزش از راه دور خواهران و برادران

[ چهار شنبه 27 شهريور 1392 ] [ 22:47 ] [ کانون 1 ]

چرخ می‌خورم و سرگردانی‌ام را یله می‌کنم روی گنبد و گلدسته‌ها...
چرخ می‌خورم و

بی قراری‌ام از ایوان می‌گذرد

و بند می‌شود به پنجره فولاد...
چرخ می‌خورم و

تشنگی‌ام در حوالی سقاخانه، پرسه می‌زند...
چرخ می‌خورم مدام و

کبوتر آرزوهایم بال‌ بال می‌زند...
غبار ندیدنت را با اشک شسته‌ام آقا...
دلم هوای حلقه‌های ضریحت را کرده است تا در حلقه ارادتت، گره بخورم...
السلام علیک یا علی ابن موسی‌الرضا (ع)...

http://www.iaudehagh.ac.ir/uploads/imam_reza_386.jpg

[ دو شنبه 25 شهريور 1392 ] [ 16:4 ] [ کانون 1 ]

 آخرالزمان است و عصر جاهلیت ثانی، مخترعان غربی عِلمشان سر به ثریا کشیده و دار و ندارشان را به حرامی‌ها هدیه کرده‌اند؛ حالا وقتی از بازار شام گذر می‌کنی، به جای سنگ ها، خمپاره‌ها هلهله می‌کشند و فرود می‌آیند ...

 
alt


دخترم، آرام باش و گوش فراده!
حرامی ها دو سال است منتظرند تا سه ساله شوی
          خانه ات به جای سقف، آسمان دارد و همه چیز برای پرواز مهیاست
حرامی ها خرابش کرده اند تا "ویرانه نشین شام" شوی
حرامی ها دو سال است که مشق تاریخ می کنند در دمشق؛
تا صحنه نمایش شومشان آماده شود و تو تماشاچی باشی و به تماشاگه راز دختر پادشاه کشور عشق پا بگذاری
          شاهزاده خاتون رقیه سلام الله علیها را می‌گویم
زنجیرهای اسیری دستت،
    شاهدند که خارهای بیابان به تاول پای شاهزاده رقیه بوسه می‌زدند، وقتی او را فرسخ ها پیاده آوردند به همین خرابه ها؛  
                 به همین مسلخ عشق!
آن ها نیک می دانستند که سه ساله حسین علیه السلام با سر پدر آرام گرفت و چون لب به لب های پدر نهاد، جان سپرد.
پس چشمان تو شهادت داد که چگونه پدرت را به مهر حسین علیه السلام سر بریدند و
        چشمان یتیم تو شاهد بود که مادرت را پیشت سر بریدند تا اگر بهانه گرفتی، نگوید "پدرت به سفر رفته"

همه جا کربلاست و همیشه عاشورا
        پس شیعه را تا به بلای کربلا نیازمایند از دنیا نخواهند برد!
سرت را بالا بگیر، که طعم بلای کربلا را چشیده ای؛ و لایق زیارت شاهزاده خاتون رقیه شده ای!
سرت را بالا بگیر و بگو  
                السلام علیکِ یا بنت الحسین


***تصویر بالا يك دختر شيعه سوري را نشان می‌دهد كه توسط سلفي ها به زنجير كشيده شده و پدر و مادرش را پيش چشمش سر بریدند.

[ یک شنبه 24 شهريور 1392 ] [ 6:32 ] [ کانون 1 ]

ﭼﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺛﺮﻳﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺮﺩﺍﻧﻲ ﺍﺯ ﺍﻣﺮﻳﻜﺎ ﺑﺮﺍﻱ
ﻛﻤﻚ ﻫﺎﻱ ﺑﺸﺮﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻛﺮﺩ..

http://aksonline.ir/fa/wp-content/uploads/american-soldier1.jpg

 

[ دو شنبه 18 شهريور 1392 ] [ 20:5 ] [ کانون 1 ]

1-      آیا در دانشگاه هم تدریس می کنید؟ در گذشته در مرکز آموزش عالی فرهنگیان و مرکز آموزش مدیریت دولتی چند واحد مدیریت تدریس می کردم ولی در حال حاضر خیر.

2-     
ادامه مطلب

[ دو شنبه 18 شهريور 1392 ] [ 17:58 ] [ کانون 1 ]

سلام

تقدیم به پیشگاه شما دوست عزیز


لینک فایل حجم فایل
نبض روستا- شماره ی دو.pdf 789.483 KB

 

[ یک شنبه 17 شهريور 1392 ] [ 20:24 ] [ کانون 1 ]

سلام... قسمت دوم:

1-      در دوران تحصیلتان با چه مشکلاتی روبرو بودید؟ دوری از خانواده، رفت و امد، نداشتن خوابگاه  در سال­های اول دانشگاه و همچنین نبود وسایل ارتباطی امروزی از جمله ی مشکلات بود. مثلا قبولی من در کارشناسی ارشد همزمان بود با سال دوم گذراندن طرح منطقه محروم در شهر میناب که 100 کیلومتر تا بندرعباس فاصله دارد. من باید هر هفته برای شرکت در کلاس دانشگاه که بصورت فشرده ی 2 روز در هفته بود فاصله این شهر تا تهران را با اتوبوس آن هم با معطلی زیاد در ایست و بازرسی بین راه می ­رفتم و دوباره به میناب برمی­ گشتم و برای جبران این دو روز در شیفت بعد از ظهر کار می کردم؛ اما می ­توانم بگویم با همه­ ی این مشکلات بهترین دوره­ ی زندگی من که تأثیرات خوب زیادی بر من داشته است، همین دوره ی تحصیلی بود.

2-      اولین سال استخدام رسمی شما در آموزش و پرورش کی بود؟ ازابتدای ورود به دانشگاه، دانشجوی متعهدخدمت دبیری به آموزش و پرورش بودم ولی کار در آموزش و پرورش را از سال 73 شروع کردم در ابتدا باید دو سال در استان محروم خدمت می کردم که من استان هرمزگان را انتخاب کردم و شهر میناب به عنوان محل خدمت من تعیین شد.

3-      شما در شهر یزد به جز تدریس، فعالیت فرهنگی دیگری نیز دارید؟ بله، انجام بعضی از طرح های پژوهشی آموزش و پرورش، ولی خارج از حوزه آموزش و پرورش کار خاص دیگری انجام نمی ­دهم.

4-      چرا تاکنون در امور اجتماعی گردکوه مثل نامزدی برای شوراها شرکت نکردید؟ البته افراد توانمند زیادی هستند که خیلی نیازی به بنده نیست، از طرفی هم عدم سکونت دائم بنده در روستا باعث شده است که نتوانم وظیفه ­ام را ادا کنم.

5-      از نظر شما انسان موفق کیست؟ خداوند در وجود همه­ ی انسان­ها توانایی­ها و استعدادهای زیادی قرار داده­ است. از دید من انسان موفق کسی است که بتواند در جهت رشد و شکوفا کردن این استعدادها حرکت کند و در هر زمینه­ای که فعال است کم نقص ترین و بهترین باشد. بنابراین هر کس در هر جایی که هست می تواند یک انسان موفق باشد.

6-      تا چه اندازه فکر می کنید که موفق هستیذ؟ بطور نسبی تا حدودی،ولی قطعا می توانستم موفق تر باشم.

7-      خانواده شما چقدر به شما کمک کرده اند تا به اینجا برسید؟ خیلی زیاد،پدر و مادرم زحمات زیادی برای من کشیده اند و من هیچگاه نتوانسته ام زحمات آنان را جبران کنم . پدر من زمانی که عضو شورا بود با اعضای شورا پیگیری های زیادی را برای دایر شدن مدرسه راهنمایی انجام می دادند و همیشه می خواستند که به رشد آموزش و تحصیلی فرزندان روستا کمک کنند و خدا را شکر می کنم که توانستم ذره ای از خواسته ی او را عملی کنم . خانواده من هم در دوره تحصیل و کارم زحمات زیادی را متحمل شده اند که از آنها تشکر می کنم.

 

[ یک شنبه 17 شهريور 1392 ] [ 18:37 ] [ کانون 1 ]

سلام

به مرور میخواهیم مصاحبه با افراد موفق روستا رو در وبلاگ ثبت کنیم.

در این قسمت بخشی از مصاحبه نشریه "نبض روستا" رو با آقای "ناصر خراسانی" می آورم:


ادامه مطلب
[ شنبه 16 شهريور 1392 ] [ 19:54 ] [ کانون 1 ]

قرآن در سوره اعراف، آیه 20 راجع به آدم و حوا می فرماید: وقتی شیطان آن دو را فریفت و آن دو از درخت ممنوعه خوردند و عورت های آن ها آشکار شد، آن ها با برگ های درختان عورت های خود را پوشانیدند. بقیه در ادامه مطلب
ادامه مطلب

[ یک شنبه 10 شهريور 1392 ] [ 17:28 ] [ کانون 1 ]

با سلام و احترام

خوشبختانه شماره دوم نشریه "نبض روستا" در حال آماده شدن هست.

چشم انتظار باشید.

ضمنا مطالب مفیدی رو که دارید می تونید به ایمیل نشریه

"nabzeroosta@gmail.com"

بفرستید.

موفق باشید.

[ دو شنبه 4 شهريور 1392 ] [ 19:53 ] [ کانون 1 ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

وبلاگ کانون فرهنگی محبین آل یاسین (ع)، مسجد صاحب الزمان(عج) گردکوه مهریز
امکانات وب
  • گریزون
  • تپل خان